تاريخ و سيره/ مظهر حق/ فصل چهارم: فضايل اميرالمومنين عليه السلام

تقواي علي«سلام الله علیه»؛ نيز عجيب است[1]. خود آن حضرت در چندين مورد، تقواي خويش را معنا کردند. از جمله فرمودند:

وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُه[2]

به خدا قسم، اگر هفت اقليم را با آن چه زير آسمان‌هاست، به من دهند تا خدا را نافرماني کنم و پوست جويي را به ناحق از مورچه‌اي بگيرم، چنين نخواهم کرد.

قطع نظر از آيات قرآن و کلمات پيامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم»و معصومين«سلام الله علیهم» در اين‌باره، دشمنان اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» نيز به اين مسأله اعتراف داشتند. شخصي به نام محفن ابن ابي محفن نزد معاويه رفته و مي‌گويد: من از نزد بخيل‌ترين مردم (مرادش اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» است) پيش تو آمده‌ام. معاويه در پاسخ او مي‌گويد: واي بر تو! چگونه مي‌گويي او بخيل‌ترين مردم است؟ در حالي که اگر او خانه‌اي از طلا و خانه‌ي ديگري از کاه داشته باشد، خانه‌ي از طلا را قبل از خانه‌ي از کاه به مصرف مي‌رساند. او همان کسي است که بيت‌المال را جارو مي‌کرد و در آن نماز مي‌گذارد. او همان کسي است که مي‌گفت: اي زرد و سفيد دنيا، جز من را فريب دهيد. او همان کسي است که هيچ ميراثي از خود به جا نگذاشت، در حالي که تمامي دنيا به جز شام در دست او بود[3].

و نيز خود اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» مي‌فرمايند:

وَ اللَّهِ لَأَنْ أَبِيتَ عَلَى حَسَكِ السَّعْدَانِ مُسَهَّداً أَوْ أُجَرَّ فِي الْأَغْلَالِ مُصَفَّداً أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ظَالِماً لِبَعْضِ الْعِبَادِ وَ غَاصِباً لِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْحُطَامِ وَ كَيْفَ أَظْلِمُ أَحَداً لِنَفْسٍ يُسْرِعُ إِلَى الْبِلَى قُفُولُهَا وَ يَطُولُ فِي الثَّرَى حُلُولُهَا[4]

به خدا، اگر شب را روي خارهاي سعدان[5] بيدار بمانم و در طوق‌هاي آهنين گرفتار شوم، خوش‌تر دارم تا روز رستاخيز بر خدا و رسول در آيم، در حاليکه بر يکي از بندگان، ستم کرده باشم يا اندک چيزي را به ناسزاوار گرفته باشم. و چگونه بر کسي ستم کنم به خاطر نفسي که به کهنگي و فرسودگي شتابان است و زمان ماندنش در خاک دراز و فراوان؟

و نظير اين سخنان در نهج البلاغه و کتب ديگر بسيار است.

 

پی نوشت ها:

[1]. ن. ک: بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، باب زهده و تقواه و ورعه%، ج 40، صص 318 ـ 348.

[2]. نهج البلاغة، خطبه‌ی 224، ص 346.

[3] . شرح نهج البلاغة، ج 1، ص 22.

[4]. نهج البلاغة، خطبه‌ی 224، ص 346.

[5]. خاري سه شعبه که خوراک شتران است و سخت گزنده.